loading...
نقطه سر خط ...
123 بازدید : 130 شنبه 01 آبان 1389 نظرات (0)


@ یک افسر این طور فحاشی می‌کند:

زنیکه بی‌انضباط. ای توپ، ای مسلسل، شمشیر توی فرق سرت بخورد، یابوی بی رکاب. آجر نظامی
توی سرت بخورد. یغلبی ، چخماق ، الهی توی صف مرده‌ها بری !


@ یک درشکه‌چی :

تف برویت، کپی اوغلی. حیوون علیشاه، مگر اینجا طویله است؟ لامروت مثل خیابان سنگفرش می‌ماند!
آقا می‌گیرم سوتت می‌کنم که دو کورس اونطرف‌تر
بیایی پایین، رنگش مثل پهن می‌ماند!

@ یک خیاط:

ای بی قواره، بد برش، بی آستر. به خدا چاک دهنت را می‌دوزم. گوشهایت را قیچی
می‌کنم .
مرده‌شور صورت آبله‌ای سوزن سوزنیت را ببره، در عالم رفاقت صد دفعه ترا پرو کردم اما باز هم ناصاف از
آب درآمدی. خوبه، بسه دیگه، جلوی حرفهایت را درز بگیر... باشه، باشه این بود اجرت. بیست سانتیمتر
دوستی من که حالا با دو ذرع و سه چارک قد،‌ قلب مرا بشکافی؟

@ یک بازاری محتکر:

دِهه... چک بی‌محل را تماشا کن. سفته سوخت شده را ببین. دلال مظلمه را بپا ! مردیکه، پنجاه و سه
پارچهآبادی که دارم توی سرت بخوره، الهی زیر ماشین بیوک بری، خیر ندیدهبی‌اعتبار. تف تمام مستاجرینم به ریش پدرت، درد و بلای سرقفلی‌هام
بخوره توی کاسه سرت. محتکر حماقت و لجاجت! برو حجره‌ات را تخته کن عمو

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
نوسان!!!
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 185
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 100
  • بازدید ماه : 527
  • بازدید سال : 1,911
  • بازدید کلی : 31,816
  • کدهای اختصاصی