loading...
نقطه سر خط ...
123 بازدید : 158 شنبه 01 آبان 1389 نظرات (0)

 ستاره.م ماجرای ازدواجش را با بهمن مهران شرح می ده

سلام. نمي دونين چه حاليم! بهتون گفته بودم كه يكیاز نويسنده های صفحه سوسه قراره بياد به خواستگاريم! اسمش بهمن مهرانه!عجب اسم باكلاسی! حتماً تيپ و فرهنگ و البته جيبشم باكلاسه!خانواده اشالآن زنگ زدن و پشت تلفن دارن اصرار مي كنن كه هر چي زودتر بيانخواستگاری، ولي می دونين كه من مي خوام پله های ترقی رو يكی يكی...ولش كنمامان! وقت برای اين جور حرفها زياده!بگو سريعتر بيان تا پشيمون نشدن!
                                                                ***
الآنهكه برسن ديگه. اِ...مامان يه تویوتا كمری دم در نگه داشت. حتماً همين«بهمن مهران» اينان!... اِ... پس چرا اين اصغرآقا سمساری از توش پيادهشد؟! خب عيب نداره اينكه ماشينش مالی نبود! ماشين بهمن مهران اینا حتماًبهترتره!...زينگ... بله، كيه؟...بله. بفرمايين بالا. خودشونن.
                                                                ***
(بعد از چند دقيقه احوالپرسی) - جناب بابای ستاره .م! اين نزديكيهای خونه شما كه جای پارك هم پيدا نميشه.
- نه، اين جوری نيست. همه همسايه های ما كمری ها و بي ام وهاشون رو راحت پارك مي كنن.
-آره برای كمری و بي ام و جای پاركش خوب اندازه بود! ولي نيست اين ژيان مااندازه اش فرق می كنه بايد دنبال جا پارك مخصوص براش بگردی! تازه يه درعقبش و يه در جلوش با كاپوت و صندوق عقبش هم توی تصادف اخير قر شده وبراحتی ماشين تو جا پارك جا نميشه!
من: (ستاره.م توی دلخودم): اين باباش حتماً از اوناييه كه فكر مي كنه پول صرف خريد ماشينكردن، حروم كردن پوله و حتماً دلارهاش رو جای ديگه سرمايه گذاری كرده!
                                                                ***
- جناب بابای ستاره.م اگه اجازه بدين اين دو تا كفتر عاشق سبكبال پرنده ی چغك! برن اون ور پذيرايی و سنگهاشون رو توی سر هم بزنن!
- بفرما. پسرم.

                                                          ***    

- شما از چه رنگی خوشتون مياد آقا بهمن؟
- من قورمه سبزی رو به همه چی ترجیح میدم!
- چه كتابهايی رو بيشتر مطالعه می كنين؟
- كتاب های پائولو كوييلو. بينوايانش رو خيلی می پسندم!
- نظرتون در مورد زيبايی آسمون چيه؟
- ستاره هاش رو از همه بيشتر دوست دارم!
- ستاره هاش!
- نه! فقط يك ستاره اش رو!
- نظرتون در مورد ادامه تحصيل من چيه؟
- به شرطی كه به درستون لطمه ای نزنه از نظر من مانعی نداره!
بهمن مهران: ...عجب سؤالهای حاشيه ای مي پرسين نوبت منه كه سؤال بپرسم!
- رک و راست بگین شما با من ازدواج مي كنين یا نه؟ باور كنين اگه بگين نه، همين الآن با خانواده ام ميرم و ديگه هم مزاحمتون نميشم.
-نه نه نه....! كجا برين؟! البته من ... ادامه تحصيل... پله های ترقي...راستش جوابم مثبت هست، نه كه نباشه! (شما جايی نرين يه وقت!) ولی يك كمبايد فكر كنم! فقط يه ذره ها!
- بهمن مهران (توی دلش): آره. ما هم ميدونيم كه چقدر قراره فكر كني!
                                                                  ***
...خبمثل اينكه بچه های گلمون حرفهاشون رو زدن. خب دخترم با توجه به شرايط ايندوره زمونه فكر نمی كنم بخوای پسر گل من رو بپرونی درسته؟!!!هه هه هه!
پدر ستاره.م ( توی دلش): موقع تعيين شيربها و مهريه هم ببينم همينجوری ميتونی بخندی؟!!!هه هه هه!
«چند روز بعد»
... سركار خانوم ستاره .م آيا بنده وكيلم شما را با مهريه ... به عقد جناب آقای بهمن مهران در آورم؟!
ستاره .م: با اجازه بزرگترها كه جاشون اينجا خيلی خاليه* ، بله!
...عروسخانوم اگر اجازه مي داديد بنده سه بار خطبه را جاری می كردم بار دراماتيكداستان خيلی بيشتر می شد و اين گونه گند زديد به هر چه بار دراماتيك است!
*همگی بزرگترهای عروس و داماد در بيمارستان به سر مي برند. آخه برای مهريهو شير بها و ...حسابی چك و چونه هم رو پايين آوردند و توی سر و كله همزدند! ولي خوشبختانه اين مسائل نگذاشت كه اين دو كفتر عاشق بهم نرسند!....و اين گونه بود كه ستاره.م قصه ما بالاخره به خانه بخت رفت.
«چند سال بعد»
- من رفتم خونه بابام! نيای باز منت بكشی ها!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
نوسان!!!
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 185
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 33
  • بازدید امروز : 17
  • باردید دیروز : 35
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 52
  • بازدید ماه : 101
  • بازدید سال : 1,485
  • بازدید کلی : 31,390
  • کدهای اختصاصی