loading...
نقطه سر خط ...
123 بازدید : 112 شنبه 01 آبان 1389 نظرات (0)

چناچنه به طور رومزره به زبان فارسي صبحت مي کيند، خاوهيد تواسنت اين نوتشه را بخاونيد. در داشنگاه کبمريج انگلتسان تقحيقي روي روش خوادنه شدن کملات در مغز اجنام شده است که مخشص مي کند که مغز انسان تهنا حروف اتبدا و اتنها ي کلمات را پدرازش کرده و کمله را مي خاوند. به هيمن دليل است که با وجود به هم ريتخگي اين نوتشه شما تواسنتيد آنرا بخاونيد!!!

123 بازدید : 140 شنبه 01 آبان 1389 نظرات (0)

 درراستای اينکه بحران بی شوهری در جامعه امروز بوجود آمده کليه خانمهایمحترم می تونن از روش های زير استفاده کنن و البته مراقب باشن کهسوءاستفاده نکنن .
===================================================

?ـ روش کوزه ايی :همان روش قرن های قديم که دختر کوزه به دوش به سمت رودخانه می رفت پسر بهکوزه می خوره کوزه بشکست و بعد چنين گفته اند که : اگر با من نبودش هيچميلی چرا ظرف مرا بشکست ليلی

   نتيجه گيری : بحران ازدواج حال حاضر بخاطر لوله کشی شدن آبه .



?ـ روش عرفانی : چهل شبانه روز جلوی خونه رو آب و جارو ميکنی و ده تا شمع روشن ميکنی شکلات بين مردم تقسيم ميکنی تا مرد آرزوهات بياد.

   نتيجه گيری : در صورت کمبود شمع ميتونين فانوس هم روشن کنين .



?ـ روش سوسکی :بخاطر ترس از يه سوسک که حتی ميتونی خودت اون رو تو خونه يا کوچه کاربزاری همچين محکم ميپری تو بغلش و بهش می چسبی که هيچ جور نتونه تو رو ازخودش جدا کنه .

   نتيجه گيری : با تشکر از کليه سوسک های محترم مقيم مرکز و حومه .


?ـ روش تيپ :انواع تيپ های مختلف روی خودت پياده ميکنی بيست و دو کيلو لوازم آرايش رویخودت خالی ميکنی و سعی ميکنی تا آنجا که ممکن است لباس ها مورد توجه باشندطوری که هرکس که تو خيابونه مجبور بشه حتما يک بار شما را نگاه کنه بعدگوشه خيابون می ايستی تا شوهر مناسب سوارت کنه .

   نتيجه گيری : خطر احتمال از بين رفتن آبروی چندين و چند ساله تان وجود دارد اما چون به خاطر ازدواج است مسئله نيست اين دفه !


? ـ روش خر خونی :تو کلاس و مدرسه و دانشگاه نمره بيست کلاس ميشی بلاخره تو کل سال هایمدرسه يه خر خون ديگه پيدا ميشه که بياد سراغت و باعث بشه که نترشی .
   نتيجه گيری : اگه شوهر پيدا نشد تا مقطع دکترا ادامه بدين و بعد ترک تحصيل کنين.


? ـ روش مايه داری :با دوستان توی انواع پارتی های شبانه و پيست های اسکی و باشگاه هایبيليارد و بولينگ هر کوفت و زهر مار ديگری که ميتونی شرکت ميکنی و حواستفقط به يه شوهر مناسب هست تا چيز های ديگه .

   نتيجه گيری : سعی کنين هميشه چند ميليون در کيف خود داشته باشين.


?ـ روش مذهبی :توی انواع مجالس مختلف مذهبی شرکت ميکنی توي هيچ چيز کم نمي آری جايی نيستکه مراسمي باشه و تو اونجا نباشی تا بلاخره يه شوهر گيرت بياد .

   نتيجه گيری : التماس دعا خواهر .


? ـ روش فاميلی :يه کاغذ بر ميداری و اسم تمام پسرهای فاميل از سن پنج تا پنجاه ساله رو کهازدواج نکردنن رو روش مي نويسی بعد شروع به بررسی و تفکيک ميکنی و اونهايیکه شرايط را دارن رو انتخاب ميکني و يه برنامه ريزی برای عمليات تاکتيکیکه بلاخره يه کدوم رو خفت کنی .

   نتيجه گيری : می تونين روی يه بچه پنج ساله برای بيست سال آينده برنامه بريزين


? ـ روش نامردی :جلوی يکی از اين ماشين های پليس يه دفعه مي پری پسره رو ميگيری تو بغلت ودستت رو ميکنی تو دستش و ازش... (سانسور ) ميگيری تا بعد از تعهد تویکلانتری مجبور بشه که باهات ازدواج کنه . البته اين روش برای اونهايی استکه از کليه روش های بالا نا اميد شده اند.

   نتيجه گيری : در تعهد نامه کلانتری حتما مقدار مهريه را ذکر کنين

123 بازدید : 122 شنبه 01 آبان 1389 نظرات (0)
وقتی سارا دخترک هشت ساله‌ای بود، شنید که پدر و مادرش درباره برادر کوچکترش صحبت می‌کنند. فهمید که برادرش سخت بیمار است و آنها پولی برای مداوای او ندارند. پدر به تازگی کارش را از دست داده بود و نمی‌توانست هزینه جراحی پرخرج برادر را بپردازد. سارا شنید که پدر آهسته به مادر گفت: فقط معجزه می‌تواند پسرمان را نجات دهد
سارا با ناراحتی به اتاق خوابش رفت و از زیر تخت قلک کوچکش را در آورد. قلک را شکست، سکه‌ها را روی تخت ریخت و آنها را شمرد، فقط پنج دلار!

بعد آهسته از در عقبی خانه خارج شد و چند کوچه بالاتر به داروخانه رفت. جلوی پیشخوان انتظار کشید تا داروساز به او توجه کند ولی داروساز سرش شلوغ‌تر از آن بودکه متوجه بچه‌ای هشت ساله شود
دخترک پاهایش را به هم می‌زد و سرفه می‌کرد ولی داروساز توجهی نمی‌کرد. بالاخره حوصله سارا سر رفت و سکه‌ها را محکم روی شیشه پیشخوان ریخت.....

داروساز جا خورد، رو به دخترک کرد و گفت: چه می‌خواهی؟
دخترک جواب داد:‌ برادرم خیلی مریض است، میخواهم معجزه بخرم.
داروساز با تعجب پرسید: ببخشید؟!
دخترک توضیح داد: برادر کوچک من، داخل سرش چیزی رفته و بابایم می‌گوید که فقط معجزه می تواند او را نجات دهد. من میخواهم معجزه بخرم، قیمتش چند است؟!
داروساز گفت: متأسفم دختر جان، ولی ما اینجا معجزه نمی‌فروشیم.

چشمان دخترک پر از اشک شد و گفت: شما را به خدا، او خیلی مریض است، بابایم پول ندارد تا معجزه بخرد این هم تمام پول من است، من کجا می‌توانم معجزه بخرم؟

مردی که گوشه ایستاده بود و لباس تمیز و مرتبی داشت، از دخترک پرسید چقدر پول داری؟
دخترک پولها را کف دستش ریخت و به مرد نشان داد. مرد لبخندی زد و گفت: آه چه جالب، فکر می‌کنم این پول برای خرید معجزه برادرت کافی باشد!
بعد به آرامی دست او را گرفت و گفت:‌ من میخواهم برادر و والدینت را ببینم، فکر می‌کنم معجزه برادرت پیش من باشد.
آن مرد دکتر آرمسترانگ فوق تخصص مغز و اعصاب در شیکاگو بود

فردای آن روز عمل جراحی روی مغز پسرک با موفقیت انجام شد و او از مرگ نجات یافت
پس از جراحی، پدر نزد دکتر رفت و گفت: از شما متشکرم، نجات پسرم یک معجزه واقعی بود. می‌خواهم بدانم بابت هزینه عمل جراحی چقدر باید پرداخت کنم؟

دکتر لبخندی زد و گفت:‌ فقط پنج دلار


123 بازدید : 131 شنبه 01 آبان 1389 نظرات (0)
یک پزشک و یک مهندس دریک مسافرت طولانى هوایى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند. پزشک رو بهمهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟ مهندس که میخواست استراحتکند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روىخودش کشید. پزشک دوباره گفت: بازى سرگرم کنندهاى است. من از شما یک سوالمیپرسم و اگر شما جوابش را نمیدانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از منیک سوال میکنید و اگر من جوابش را نمیدانستم من ۵ دلار به شما میدهم.مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. اینبار، پزشک پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ٥٠ دلار به شمامیدهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که باپزشک بازى کند.

 پزشک نخستین سوالرا مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون اینکه کلمهاى برزبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به پزشک داد. حالا نوبت خودش بود.مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا میرود ۳ پا دارد و وقتى پائینمیآید ۴ پا؟»

پزشک نگاه تعجبآمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود درآن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه   کنگره آمریکا را هم جستجو کرد.باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیکفرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ  زد ولىآنها هم نتوانستند کمکى کنند
 بالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواببیدار کرد و ٥٠ دلار به او داد. مهندس مودبانه ٥٠ دلار را گرفت و رویش رابرگرداند تا دوباره بخوابد.  پزشک بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت:«خوب، جواب سوالت چه بود؟» مهندس دوباره بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورددست در جیبش کرد و ۵ دلار به پزشک داد و رویش را برگرداند و خوابید.
123 بازدید : 93 شنبه 01 آبان 1389 نظرات (0)

مغز انسان

مغر انسان در تمامی فعالیت های ارادی و غیر ارادی در گیر میباشد. احساسی که الان دارید، کاری که الان در حال انجام آن هستید و ... شاید باور نکنید اما مغز انسان حتی در شکل گیری شخصیت شما نیز موثر می باشد. بنابراین اگر مغز درست کار کند شما می توانید زندگی خوب و متعادلی داشته باشد و اگر مشکلی در عملکرد آن باشد طبیعتا" نخواهید توانست زندگی خوبی داشته باشید..

پیچیده ترین عضو بدن انسان
این عضو بسیار پیچیده حدود 2 درصد وزن بدن شما را دارا می باشد، بنابراین یک انسان 75 کیلوگرمی مغزی در حدود 1.5 کیلوگرم دارد. با وجود آنکه تنها 2 درصد از وزن بدن شما را شامل می شود بین 20 تا 30 درصد از انرژی شما را مصرف می کند. به بیان دیگر 20 تا 30 درصد کالری که از مصرف غذا به بدن شما می رسد توسط مغز مصرف می شود. دقت کنید که نسبت وزن مغز به وزن کل بدن در انسان از همه موجودات زنده بیشتر می باشد.

در مغز شما حدود 100 بیلیون سلول مغزی وجود دارد که بصورت یک شبکه بسیار پیپچیده با یکدیگر در ارتباط هستند. محاسبات نشان می دهد که در حدود 1,000,000 بیلیون ارتباط نقطه به نقطه میان سلولهای مغزی در مغز انسان وجود دارد. برای بدست آوردن ایده از بزرگی این عدد، همین قدر بدانید که از تعداد ستاره کائنات بیشتر می باشد. بنابراین جای تعجب نیست اگر مغز را پیچیده تر از بزرگترین کامپیوتر های جهان فرض کنیم. دانشمندان نسبت توانایی قویترین کامپیوتر های جهان را به مغز انسان، در حد مغز یک موش می دانند..

مراقب مغز خود باشید
مغز انسان بسیار نرم می باشد و ماهیت فیزیکی آن چیزی شبیه به کره نرم یا تخم مرغ خام می باشد. خلقت انسان بگونه ای است که جمجمه از این ماده نرم محافظت می کند. اما کوچکترین ضربه ای که به جمجمه وارد شود و آنرا خدشه دار کند ممکن است صدمات جبران ناپذیری به مغز وارد کند. پس مواطب جمجمه خود باشید..

رابطه میزان دانش انسان به حجم مغز
مشاهدات دانشمندان نشان می دهد که ارتباط خاصی میان میزان توانایی مغزی انسان با حجم یا وزن آن ندارد. یک مغز بزرگ بالقوه توانایی آنرا دارد که سلولهای بیشتر و ارتباطات بین سلولی بیشتری را پذیرا باشد اما هیچ دلیلی ندارد که یک دانشمند، مغز بزرگتری از یک فرد عادی داشته باشد. همانگونه که مطالعه انجام شده روی مغز آلبرت اینشتین نشان می دهد ابعاد و وزن مغز او کمتر از حد متوسط بوده است.

 

به این جمله فکر کنید:

اگر مغز انسان چنان ساده می بود که ما از آن سر در می آوردیم؛

هنوز چنان احمق بودیم که هیچ از آن سر در نمی اوردیم!!

تعداد صفحات : 37

درباره ما
نوسان!!!
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 185
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 48
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 135
  • بازدید ماه : 562
  • بازدید سال : 1,946
  • بازدید کلی : 31,851
  • کدهای اختصاصی