پزشک نخستین سوالرا مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون اینکه کلمهاى برزبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به پزشک داد. حالا نوبت خودش بود.مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا میرود ۳ پا دارد و وقتى پائینمیآید ۴ پا؟»
پزشک نگاه تعجبآمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود درآن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد.باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیکفرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ زد ولىآنها هم نتوانستند کمکى کنندبالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواببیدار کرد و ٥٠ دلار به او داد. مهندس مودبانه ٥٠ دلار را گرفت و رویش رابرگرداند تا دوباره بخوابد. پزشک بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت:«خوب، جواب سوالت چه بود؟» مهندس دوباره بدون اینکه کلمهاى بر زبان آورددست در جیبش کرد و ۵ دلار به پزشک داد و رویش را برگرداند و خوابید.