loading...
نقطه سر خط ...
123 بازدید : 136 شنبه 01 آبان 1389 نظرات (0)
روزی چرچیل، روزولت و استالین در کنفرانس تهران، بعداز جلسه های پی در
پی آن روز تاریخی! برای خوردن شام با هم نشسته بودند. در کنار میز یکی از
سگ ‌های چرچیل ساکت نشسته بود و به آن ها نگاه می کرد.
چرچیل خطاب به همراهانش گفت: چطور می شود، این خردل تند را به این سگ داد؟
روزولت گفت من می دانم!، مقداری گوشت برید، خردل را داخل گوشت ریخت، به
طرف سگ رفت، گوشت را جلوی دهان سگ گرفته و شروع به نوچ نوچ کرد، سگ گوشت
را بو کرد و شروع به خوردن کرد تا اینکه به خردل رسید، خردل دهان سگ را
سوزاند و از خوردن صرف نظر کرد. سپس نوبت به استالین رسید، استالین گفت
هیچ کاری با زبان خوش پیش نمی رود و مقداری از خردل را با انگشت هایش
گرفته و به طرف سگ بیچاره رفت و با یک دستش گردن سگ را محکم گرفته و با
دست دیگرش خردل را به زور به داخل دهان سگ چپاند!، سگ با ضرب زور خودش را
از دست استالین رهانید و خردل را تف کرد!
در این میان که چرچیل به هر دوی آن ها می خندید، بلند شد و گفت: دوستان
هر دو شما سخت در اشتباه هستید! شما باید کاری بکنید که خودش مجبور به
خوردن بشود!، روزولت گفت چطور؟ چرچیل گفت: "نگاه کنید!"، بلند شد و با
چهار انگشتش مقداری از خردل را به مقعد سگ مالید، سگ زوزه کشان در حالی‌
که به خودش می پیچید شروع به لیسیدن خردل کرد!
چرچیل گفت دیدید! می توان زور را بدون زور زدن به مردمان تحمیل کرد!
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
نوسان!!!
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 185
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 56
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 143
  • بازدید ماه : 570
  • بازدید سال : 1,954
  • بازدید کلی : 31,859
  • کدهای اختصاصی